۱۳۹۴ مهر ۱۸, شنبه

حکومت اسلامی و چالش علوم



سوال اینجاست چرا نظریه داروین در مدارس ایران , حکومتهای اسلامی و جوامع مسلمان تدریس میشود؟ , این نظریه الحادی و خدا ناباورانه است! دیگر اینکه چرا داعش تدریس فلسفه,شیمی‌ و زیست شناسی‌ را ممنوع کرده است ؟

۱۳۹۴ مهر ۱۷, جمعه

داستانهای سکسی‌ و مخاطبان وبلاگ

یکی‌ از روشهایی که میتوانید مخاطبان وبلاگتان را افزایش دهید ، قرار دادن چند داستان سکسی‌ در لابه‌لای پست‌های وبلاگتان است ، اصولا داستانهای سکسی‌ هرچه ، شهوانی و بی‌ شرمانه تر باشد مخاطبان وبلاگتان بیشتر میشود ، این تنها روشی‌ است که می‌توان یک ایرانی‌ را تشویق به مطالعه کرد ، داستانهای سکسی‌! واقعا جای تاسف دارد ، فقط یک وب مستر و یک بلاگر میتواند عمق این فاجعه را درک کند وقتی‌ می‌بیند چند نفر از طریق جستجوی چه کلماتی‌ وارد وبسایت یا وبلاگ شده اند ، چرا ؟ به عنوان کسی‌ که سالها است وبلاگ نویسی می‌کند ، و از همهٔ سرویس‌های وب نویسی فارسی‌ استفاده کرده است ، به جرعت می‌توانم بگویم آمار کلید واژه‌های محتوای غیر اخلاقی‌ با فاصلهٔ قابل تاملی بالاتر از کلید واژه‌های دیگر است ، و این تاسف آور ، درد آور ، شکننده ، و جانکاه است ، این مقوله به قشر خاصی‌ مربوط نمی‌شود همهٔ طیفهای جامعه اصولا به این کلید واژه‌ها واکنش نشان میدهند و آنها را جستجو میکنند و یا به لینکهای داخلی‌ برای پیدا کردن مطلب مورد نظر وارد میشوند...!
" این مقاله در حال تکمیل شدن است ,مطالب بیشتر در روزهای آینده..."

آدم و حوّا

آیا انسان‌های اولیه به شکل میمون بوده اند؟ طبق نظریه تکامل! ، پس تکلیف آدم و حوّا چه میشود این وسط ؟!

مذاکرات آقای بوکوفسکی

دیروز فهمیدم شما در دکون ماست بندی رو بستی رفتی‌ شمال مذاکره کنی‌ پیرامون شیر, گاو و ماست گوسفندی !!! که آقا اگه اینطور بشه اونطور می‌شه ، اینجا اوضاع داغونه و فلان و بهمان ، نکن بوکوفسکی جان ببین کی‌ گفتم ، آخه چرا فک میکنی‌ کسی‌ نمیفهمه... آقای بوکوفسکی جان روزت بخیر!

۱۳۹۴ مهر ۱۴, سه‌شنبه

آقای بوکوفسکی سلام

آقای بوکوفسکی سلام ، سلام که چه عرض کنم ... چند روزی است که در آبادی بالا دوباره بر سر آب دعوا شده است شنیده‌ام که شما خوشحالید که آب دوباره گل آلود شده است ، جهت یاد آوری این آن آبی نیست که از آن‌ ماهی‌ میگیرند این همان آبی ست که از آن وبا میگیرند .

مفهوم بهشت



بهشت مفهومی است که در بیشتر مذاهب ِباورمند به زندگی پس از مرگ و یا آخرت هست. بهشت جایی است که نیکوکاران پس از مرگ، در آن جاودانه می‌شوند. بر اساس آموزه‌های مذهبی اسلام و برخی دیگر از مذاهب، بهشت جایگاه پایانی هر انسان است و در آن جا به اندازه کارهای نیکش از مواهب آن برخوردار خواهد شد. ادیان این مفهوم گوناگون تعریف کرده اند.از ۱۸۰۰ سال پیش از مسیح، دین زرتشت سخن روز قیامت را مطرح کرده و آتشگاه (جهنم) و پردیس (بهشت) را توصیف می‌کند. روح مرده سه روز در کنار جسد می‌ماند و سحر گاهان روز چهارم به سوی پل چینوت روان می‌شود. در آنجا در دادگاهی در حضور ایزدان سروش، رشن و اشتاد برگزار و با ترازو به کارهای نیک و زشت او رسیدگی می‌شود تا بتوان دید کدامین کفه ترازو سنگین تر است. سپس انسان نیک سرشت از راهی نورانی به سوی پردیس(بهشت) و انسان گنهکار به دوزخ .

از دیدگاه مسیحیت کشور فلسطین و قدس سرزمین و شهر پاک خداست و خداوند در کتاب انجیل بهشت را قدس آسمانی می‌نامد که با طلا و نقره و انواع جواهرات زیبنده شده و خداوند بر همه چیز کنترل دارد و در آنجا به کسانی که به بهشت می‌روند که باورمندان مسیح هستند بدن‌های جدیدی می دهند که در آنها شهوت و گرسنگی و بیماری و درد نیست و اشخاصی که این بدن‌ها را دریافت می‌کنند در مرکز قدس آسمانی همیشه خداوند را با سرود و آواز و سازهای زیبا و رقص به همراه فرشتگان می پرستند و اشخاصی که این بدن‌های نو را دارند (یعنی کسانی که در بهشت هستند) به هیچ عنوان از پرستش و عشق ورزیدن به خدا خسته نمی‌شوند و همیشه در شادی و آرامش او خواهند بود .

در نظر قرآن، مؤمنان و پرهیزکاران سرانجام به جایی جاویدان به نام جنت می‌روند و زندگی نیکبار و خوشی را در پیش می‌گیرند بنا بر آیات قرآن این پیمان خدایی صد در صد است.قرآن از دو بهشت نام برده: یکی در عالم برزخ که موقت است و دیگری در آن جهان که جاودان است.بهشت درجات و مراتبی دارد و برخی از آنها بر دیگری برتری دارند. نعمت‌های بهشتی نیز بسته به درجات بهشتیان، گوناگونی دارند.

فلسفه دین



فلسفه دین شاخه‌ای از فلسفه مشتمل بر همه مباحث فلسفی‌است که بن‌مایه آن‌ها پرسش‌هایی‌است که از دین سرچشمه می‌گیرد. فلسفه دین، ارزیابی مفاهیم و باورهای بنیادین سنت‌های دینی ویژهٔ جوامع مختلف است. موضوعات اصلی فلسفه دین، استدلال پیرامون طبیعت، وجود یا عدم وجود خدا، زبان دین، معجزه، دعا، مسئله شر، صفات خدا، پلورالیسم دینی، معرفت‌شناسی دینی و رابطه بین دین و دیگر نظام‌های ارزشی مانند اخلاق و علم تجربی است. فلسفه دین با فلسفه دینی متفاوت است؛ فلسفه دینی فکر فلسفی‌است که توسط دین هدایت می‌شود که نمونه‌هایی از آن را می‌توان در فلسفه مسیحی یا فلسفه اسلامی جستجو کرد، اما فلسفه دین تبیین عقلانی ماهیت دین به خودی خود است، بنابراین برای مطالعهٔ فلسفه دین نیازی به باورمندی به ادیان وجود ندارد.

اصطلاح فلسفهٔ دین، اصطلاحی‌است که از اواخر قرن هجدهم رایج گردیده‌است. این اصطلاح تحت تأثیر هگل رواج یافت که گونه‌های مختلف فلسفه را در نظام فکری خود وارد کرده بود. فلسفه دین، با پرسش‌های بنیادی آغاز می‌شود که ادیان به وجود آورده‌اند. فلسفه‌ورزی در این پرسش‌ها بازتاب برداشت فیلسوف از کارکرد فلسفه‌است.

بخش مهمی از فلسفهٔ دین را دلایل وجود خدا و دلایل عدم وجود خدا تشکیل می‌دهند. دلایل جهان‌شناسانه وجود خدا سابقه‌اش به افلاطون و ارسطومی‌رسد که به مفهوم علیت باور داشتند. دلایل وجودشناسانه که نخستین بار آنسلم آن را باب کرد، مرکز ثقلش مفهوم موجود کامل است. دلایل عدم وجود خدا و رد ادله سنتی اثبات خدا نیز همواره مورد توجه فلسفهٔ دین بوده‌است.

معرفت‌شناسی باور دینی با این پرسش که رویکرد درست و مناسب برای ارزیابی باور دینی چیست و نیز با انجام خود این ارزیابی سروکار دارد. در بسیاری از این مباحث، بر تضاد میان نقش عقل انسان و وحی الهی تأکید می‌شود. در این باره، توماس آکوینی، کوشیده‌است ترکیبی از این دو به وجود آورد. کانت، در پی این بود که دین را تنها بر پایهٔ عقل بنیان نهد. کی‌یرکه‌گور باور دینی را پیرو موشکافی عقلی ساختن، مخل ایمان دینی اصیل دانسته‌است. معرفت‌شناسان اصلاحی، معتقدند که باورهای دینی، حتی اگر کسی دلیل و بیٌنه‌ای بر آن نداشته باشد، قابل توجیه عقلی‌اند.

نظریات برتراند راسل



برتراند راسل یکی از مشهورترین فیلسوفان خداناباور قرن بیستم؛ و از منتقدان برجسته اعتقاد و عمل مسیحی بوده‌است. پاره‌ای از نوشتجات وی در این زمینه در کتابی تحت عنوان چرا مسیحی نیستم؟ جمع‌آوری شده‌اند.

البته او همانگونه که در مناظره با فردریک کاپلستون می‌گوید، مدعی توانایی در اثبات عدم وجود خدا نیست؛ اما چند سال بعد به کارگیری تمثیل قوری سماوی سعی در تاکید بر دیدگاه بی خدایانه (به جای ندانم گرایی) نمود.

راسل در من یک خداناباورم یا یک ندانم گرا؟ در سال ۱۹۴۷ می‌گوید: به عنوان یک فیلسوف، اگر بخواهم برای شنونده‌های فلسفی محض سخن بگویم باید بگویم که خود را یک ندانم گرا توصیف می‌کنم چرا که فکر نمی‌کنم برهانی قاطع وجود داشته باشد که کسی بتواند اثبات کند که خدایی وجود ندارد. از سوی دیگر اگر بخواهم بر فردی معمولی در خیابان اثری صحیح بگذارم فکر می‌کنم که باید بگویم من یک خداناباور هستم چرا که وقتی می‌گویم نمی‌توانم اثبات کنم که خدایی وجود ندارد مجبورم که همچنین به همانسان بگویم که نمی‌توانم اثبات کنم که خدایان هومری وجود ندارند.

به تصریح او پرسش اساسی فلسفه دین این نیست که آیا هستی ای به نام خداوند دارای خاصیت وجود است یا نیست، بلکه این است که آیا تعریف خداوند مصداق و نمونه‌ای دارد یا خیر. این تحلیل مشهور راسل از «وجود دارد»، عبارت «خداوند وجود دارد» را بی معنا و در زمره اغلاط گفتاری مصطلح بر می‌شمرد.

وی دین را ناشی از ترس می‌داند به طوری که در کتاب «اجتماع انسانی» خود می‌گوید: انسان پدیده‌هایی را می‌دیده‌است که باعث ترس و اضطرابش می‌شده و برای اینکه این ترس و اضطراب را آرام کند، نمی‌توانسته ازعلم و شناخت واقعی پدیده‌ها که بعد منجر به پیدا کردن راه حلی مناسب و منطقی می‌شده استفاده کند در نتیجه به جای علاج واقعه یک مسکن برای خود پیدا می‌کرده و به تعبیری دل خود را خوش می‌کرده‌است. مثلاً بااعتقاد به قضا و قدر ناملایمات زندگی را برای خود تعریف می‌کرده. یا با اعتقاد به بهشت و اینکه اگر ما اینجا سختی می‌کشیم در عوض بهشتی وجود دارد که در آنجا راحتیم ناملایمات زندگی را برای خود تحمل پذیر و توجیه می‌کرده‌است.

در کتاب قدرت درباره سیاستمداران می‌گوید: کسب قدرت هرچه بیشتر، هدف حاکمان سیاسی بشری است همچنانکه قانون جاذبه، در اجسام، حاکم است... فقط با کشف این رمز که قدرت طلبی، عامل تعیین کننده فعالیت‌های مهم سیاسی است می‌توان طومار تاریخ تحولات سیاسی بشری از باستان تا معاصر را توجیه و تفسیر نمود... به همان ترتیبی که در علم فیزیک، «انرژی» عامل اساسی پدیده‌ها است «قدرت طلبی» مانند انرژی، دارای صور گوناگون است، تموّل، ارتش، مهمات جنگی.

راسل در کتاب اخلاق و سیاست در جامعه می‌نویسد:
اگر انسان را معجونی از فرشته و حیوان بدانیم حقّاً درباره حیوان بی انصافی کرده‌ایم پس چه بهتر است که او را - ترکیبی از فرشته و شیطان بدانیم.
راسل در فصل آخر کتاب «آیا بشر آینده‌ای هم دارد»، یادآور می‌شود که پیشرفت علم با وجود این رهبران خودخواه، تا چه حد به مصائب بشر افزوده؛ به نظر او نزاع سال ۱۹۶۱ کندی و خروشچف تا نابود کردن همه ابناء بشر فاصله‌ای نداشته‌است».

او می‌نویسد:
اینک (ژوئیه ۱۹۶۱) مهمترین مسأله‌ای که در برابر جهان قرار دارد بدینقرار است:آیا از راه جنگ می‌توان چیزی بدست آورد که مورد پسند کسی باشد؟ کندی و خروشچف می‌گویند آری؛ مردانی که از سلامت عقل، برخوردارند می‌گویند نه. اگر این دو را قادر به تخمین احتمالات عقلانی بدانیم، ناگزیر به این نتیجه می‌رسیم که هر دو نفر بر این امر که وقت خاتمه دادن به وجود بشر رسیده‌است اتفاق نظر دارند.

۱۳۹۴ مهر ۱۳, دوشنبه

نظر ریچارد داوکینز در مورد مذهب وایمان



به نظر داوکینز ایمان یکی از بزرگترین آفت‌های جهان است. ایمان به معنی اعتقادی است که بر پایه شواهد نیست. او ایمان را مانند آبله می‌داند بااین تفاوت که ریشه کنی ایمان بسیار دشوارتر است. برخی از اینکه داوکینز بین بنیاد گرایی مذهبی و مذهب معتدل فرقی نمی‌گذارد از وی انتقاد کرده‌اند. آنها این باور داوکینز را در مقابل ایده تساهل و تسامح می‌دانند که از پایه‌های یک جامعه دمکراتیک و مورد قبول بسیاری است.

هنگامی که نظر او را در مورد تغییراتی جهان پس از واقعه ۱۱ سپتامبر جویا شدند داوکینز پاسخ داد: "بسیاری از ما دین و مذهب را تنها به شکل چرندیاتی بی ضرر نگاه می‌کردیم. ما فکر می‌کردیم که گرچه ایمان ممکن است هیچ شاهدی برای اثبات خود نداشته باشد، ولی می‌تواند همانند چوب زیر بغل، تکیه گاه و تسلی خاطری برای افراد باشد و از این رو آن را بی ضرر می‌دانستیم. ۱۱ سپتامبر همه این دیدگاه‌ها را زیر و رو کرد. این واقعه به ما نشان داد که مذهب چرندیاتی بی ضرر نیست بلکه می‌تواند به چرندیاتی بسیار خطرناک و مرگبار تبدیل شود. مذهب خطرناک است زیرا به افراد اطمینان کامل و غیر قابل تغییری نسبت به بر حق بودنشان می‌دهد. مذهب خطرناک است زیرا به افراد شجاعت کاذبی برای کشتن خود می‌دهد. چنین شجاعتی به نوبه خود تمامی مرزهایی که جلوی کشتن دیگران را می‌گیرد از میان برمی دارد. مذهب خطرناک است زیرا دشمنی و کینه را نسبت به دیگران، تنها به دلیل این که رسوم به ارث رسیده متفاوتی دارند، بر می‌انگیزد. مذهب خطرناک است زیرا ما جملگی پذیرای احترام غریبی نسبت به آن هستیم که موجب شده‌است تا مذهب از هر گونه نقد و انتقادی مصون باشد. بیایید تا همگی چنین احترام احمقانه‌ای را کنار بگذاریم." داوکینز فیلسوف نیست و وارد شدن او در حوزه فلسفه و الهیات و مباحثی که در این زمینه مطرح کرده است کمی‌ بحث انگیز به نظر می‌رسد ، به همین دلیل انتقادهای شدیدی در این زمینه به او شده است اما بی‌ شک بحثهای علمی‌ او در حوزه اختصاصی خودش یعنی‌ زیست شناسی‌ و رفتار شناسی جانوری کاملا قانع کننده و مستدل است و به اسانی‌ نمی‌توان آنها را رد کرد .

۱۳۹۴ مهر ۱۲, یکشنبه

درباره سام هریس


سام هریس کیست ، یکی از بنیانگذاران و مدیر اجرایی پروژه خرد، یک سازمان غیر انتفاعی است که به ترویج علم و سکولاریسم می پردازد سام هریس فارغ‌التحصیل فلسفه از دانشگاه استنفورد و دکترای علوم اعصاب از دانشگاه UCLA است بسیاری از کتابهای این نویسنده و فیلسوف به بیش از ۲۰ زبان دنیا ترجمه شده است و هزاران نقد و گزارش از آنها در مجلات و روزنامه‌های معتبر دنیا از آن جمله نیویورک تایمز، نیوزویک، رولینگ استون، لس آنجلس تایمز، اکونومیست، ، بوستون گلوب منتشر شده است هریس یک منتقد دین و طرفدار شک و تردید علمی است. متاسفانه به دلیلی‌ که نیاز به تکرار نیست همهٔ اهل مطالعه می‌دانند چرا هیچ کدام از آنها به پارسی‌ ترجمه نشده است و به همین دلیل مخاطب پارسی‌ زبان از بخش بزرگی‌ از علوم انسانی‌ به این واسطه محروم بوده و هست . ,سام هریس نویسنده کتاب های پرفروش پایان ایمان، نامه به ملت مسیحی، چشم انداز اخلاق ، دروغ گفتن , بیداری و چندین مقاله‌ کوتاه و بلند است و در سال ۲۰۰۵ "جایزه پن" در بخش غیر داستانی برای کتاب "پایان ایمان" به او اهدا شد. در این گفتار سعی‌ شد تا مقدمه کوتاهی برای معرفی‌ این فیلسوف ونویسندهٔ توانا بنویسم اگر فرصتی دست داد ترجمه و خلاصه مهمترین کتابهای سام هریس را به فارسی در همینجا قرار خواهم داد.

۱۳۹۴ مهر ۱۱, شنبه

پایان ایمان

پایان ایمان: مذهب، ترس و آیندهٔ خرد ,کتابی‌ست نوشتهٔ سم هریس در خصوص دین سازمان‌یافته، تعارض بین ایمان مذهبی و اندیشهٔ منطقی و معضلات بردباری نسبت به بنیادگرایی مذهبی. هریس نوشتن کتاب را پس از حملات ۱۱ سپتامبر که وی آن را غم و اندوه جمعی خوانده- آغاز کرد. این کتاب شامل نقدهای زیادی درباب تمام انواع اعتقادات مذهبی است. 
پایان ایمان، برای بار اول در آگوست ۲۰۰۴ منتشر شد و درسال ۲۰۰۵ جایزه پن / مارتا آلبراند PEN/Martha Albrand را گرفت.
کتاب با یک گزارش ادبی از آخرین روز زندگی یک بمب‌گذار انتحاری آغاز می‌شود. در مقدمه، هریس خواهان پایان احترام و بردباری نسبت به اندیشهٔ مذهبی است. هریس در حالی‌که خطر افراطی‌های مذهبی را - که اکنون به سلاح کشتارجمعی هم مسلح شده‌اند- را خاطرنشان می‌کند، میانه‌روی مذهبی را هم نقد می‌کند. زیرا به زعم او این زمینه‌ایست که در آن هرگز نمی‌توان به قدر لازم با افراطی‌گری مذهبی مبارزه کرد.
سپس هریس با بررسی واقعیت هستی بحث را ادامه می‌دهد و نظریه آزادی عقیده را به چالش می‌کشد. زیرا به نظر او عقاید باید منطقی و بیانگر دنیای واقع باشند. وقتی‌که مذهب توانایی اثبات خود از طریق مدارک ملموس را ندارد، هریس ایمان داشتن را به یک بیماری روانی تشبیه می‌کند. هریس می‌پذیرد که «سلامت عقل در جامعهٔ انسانی‌ست» اما می‌گوید: «این اتفاقی بوده که در تاریخ بشر، اعتقاد به شنیده شدن دعای شما توسط خالق جهان یک امر عادی به شمار می‌رود و این‌که فکر کنید خدا از طریق قطرات بارانی که به پنجرهٔ اتاق خواب شما می‌خورد با شما ارتباط برقرار می‌کند دیوانگی به شمار نرود.»
سپس هریس با یک سیر کوتاه در تاریخ مسیحیت به تفتیش عقاید، اعدام جادوگران و یهودستیزی اشاره می‌کند و ازین گذشته، هولوکاست را هم نتیجهٔ منطقی مسیحیت می‌داند و می‌گوید: «عامداً یا سهواً،نازیها ماموران دینی بوده‌اند.»
از جنبه‌های بحث‌انگیز کتاب پایان ایمان، انتقاد آن از اسلام است که هریس از آن با عنوان کیش مرگ یاد می‌کند. او پیوندی عمیق بین آموزه‌های اسلام و حملات تروریستی از جمله یازده سپتامبر می‌بیند و برای این مدعایش جملاتی مبنی بر استفاده از خشونت از قرآن نقل می‌کند.
هریس هم‌چنین به نقش سیاسی جناح راست مسیحی در ایالات متحده آمریکا و تاثیرش بر قوانین داروها، تحقیقات مربوط به سلول‌های بنیادی و پیش‌گیری از شیوع ایدز در کشورهای در حال توسعه اشاره می‌کند. سپس هریس به عباراتی چون خیر و شر اشاره می‌کند و ادعا می‌کند اخلاق باید در جهت مسائلی چون شادی و نیک‌بختی انسان تعریف شود.
در نهایت هریس به معنویت می‌پردازد و می‌گوید تا زمانی که معنویت غربی مورد توجه باشد «ما بر شانه‌های کوتوله‌ها ایستاده‌ایم». سپس به خودآگاهی اشاره می‌کند و شرح می‌دهد که چگونه انسان می‌تواند با به کار گرفتن تکنیک‌های مدیتیشن مرز بین خود و طبیعت را از میان بردارد. هریس با این ایده مخالف است که چیزی فراطبیعی در این عقاید باشد.
تنها فرشتگانی که باید از آنان مدد بخواهیم در درون ماست: خرد، راستی و عشق. و تنها شیاطینی که بایستی از آنها بهراسیم هم در درون ما کمین کرده‌اند: بی‌اعتنایی، نفرت، طمع و ایمان، که مطمئناً شاهکاری شیطانی است.

انکار هولوکاست

کو کلاکس کلان  نخستین بار در ۱۸۶۵ میلادی به دست کهنه‌سربازان ارتش کنفدراسیون آمریکا بنیاد نهاده شد. اهداف آن‌ها جلوگیری از بازسازی و سنگ‌انداختن در کار جمهوری‌خواهانی بود که در جنگ پیروز شده و برده‌داری را لغو نموده بودند. آنها به تندی راه خشونت را پیش گرفتند. در واکنش به کردارشان، در آغاز آنان فعالیتهای کوکلاکس‌کلان را دروغ دانسته و آن را بهانه‌ای برای پیشروی ارتش فدرال به ایالت‌های متحد جنوبی می‌خواندند. سرانجام یولیسیز اس. گرانت رئیس جمهور آمریکا در آغاز دهه ۱۸۷۰ و با بهره‌گیری از زور و اعلامیه حق شهروندی ۱۸۷۱ آمریکا آنها را نابود ساخت.
در ۱۹۱۵ جریان دیگری پا گرفت و از همان نام پیشین کوکلاکس‌کلان بهره برد. اینان از نیروی تازه و کاری‌ای بهره می‌گرفتند، ابزار ارتباط همگانی. نخست فیلمی ساخته شد به نام زایش یک ملت و آنگاه روزنامه‌ای سامی‌ستیز با شور به دادگاهی که در آن یک یهودی به تجاوز جنسی به کودکی محکوم شده بود پر و بال داد و موجی تازه و پرشور در آمریکا به راه انداخت. این بار، گروه کوکلاکس‌کلان با نیرو و اندوخته بسیار، دارای سازماندهی ملی و ایالتی نیز شد و میلیونها تن بدان پیوستند. دهه ۱۹۲۰ اوج کامیابی کوکلاکس‌کلان بود. جریان دومی که از آن سخن گفته می‌شود به ویژه نژادگرا،کاتولیک‌ستیز، بومی‌گرا و یهودی‌ستیز و پیرو کمونیسم‌ستیزی بود. برخی از شاخه‌های بومی این گروه دست به پاره‌ای به دار کشیدن‌های بی‌دادرسی و دیگر کنشهای خشن زدند. در اوج رکود اقتصادی آمریکا و تا پیش از جنگ جهانی دوم این گروه با پذیرش همگانی روبرو شد. در این زمان نازی‌ها نیز به آنها یاری می‌رساندند....

۱۳۹۴ مهر ۱۰, جمعه

چرا پیامبر اکرم (ص) در سن 56 سالگی با عایشه 9 ساله ازدواج کرد؟

  • 1. پیامبر اکرم (ص) از طرف خدای دانا در قرآن مجید به صفات پسندیده‌ای ستوده شده است. آیا از شخصی با چنین صفات، کاری که بر اشخاص عادی نیز قبیح باشد، سر میزند؟!
  • 2. بر فرض صحت ازدواج پیامبر (ص) با عایشه در سن نه سالگی، باید بدانیم که خدای تعالی این رفتار پیامبر را تأیید کرد و با علم و آگاهی از چنین رفتاری او را به نبوت برگزید. آیا شما معتقدید که خدای تعالی کسی را که عمل قبیح انجام دهد به نبوت بر میگزیند؟!
  • 3. بعضی در پی آن هستند که با چنین شبه و شبهاتی - نظیر تعدد زوجات آن حضرت - عدم شایستگی آن حضرت را برای نبوت ثابت کرده و دین آن حضرت را بیارزش جلوه دهند ولی مگر نمی دانیم که خدای تعالی آن حضرت را با تمام خصوصیاتش به رسالت خودش برگزید و او بهترین کسان را برای نبوت بر میگزیند و به هیچ کس اجازه دخالت در مسئله‌ی نبوت را نمی دهد.
  • 4. بنابراین بهترین پاسخ به چنین شبهاتی اگر از طرف مسلمان باشد این است که ما با اعتقاد حکمت پیامبر (ص) یقین داریم که از وی، عملی قبیح صادر نمی شود و اگر از طرف غیر مسلمان‌هـا باشد میگوییم خدای حکیم با آگاهی از چنین ویژگی‌هـای آن حضرت، او را به نبوت برگزیده است و خدای حکیم قطعا شخصی را که عمل قبیح مرتکب شود را به مقام خاتم النبین بر نمی گزیند و به کسی اجازه نمی دهد که برای او تعین تکلیف کند.

دسپوتیست چیست؟

در انگلیسی برای واژه استبداد معادلهایی چون دسپوتیسم،  مطلق باوری و حکومت مطلقه ,خودکامگی،  دیکتاتوری  و جبّاری  را می‌توان یافت. در حکومتهای دسپوتیست، اعمال قدرت به‌صورت نامحدود و بدون شیوه‌های مردم سالارانه صورت می‌گیرد. از دیدگاه علوم اجتماعی، حکومتهای دیکتاتوری ویژگیهایی از جمله فقدان قانون برای پاسخگو بودن حاکم، کسب قدرت با زیرپا گذاشتن قوانین، کاربرد قدرت در راه منافع گروهی محدود، انقیاد زیردستان بر پایه ترس و تمرکز قدرت در دست یک فرد دارند. در جامعه‌شناسی سیاسی «دیکتاتوری » تبلور قدرتی است که بدون توجه به نظر و علایق دیگران، خواست خود را بر آنان تحمیل می‌کند.